88/12/18
10:57 ص
خلاصه ای از بیانات حضرت امام خمینی در روزهای اول و دوم خردادماه 1358
از آنجایی که بیانات حضرت امام در این ایام به نظر بنده اهمیت فراوانی دارد، خیلی نتوانستم آنها را خلاصه کنم. پیشنهاد می کنم متن کامل بیانات ایشان در جمع دانشجویان اهواز در تاریخ دوم خردادماه 58 را مطالعه بفرمایید.
اصل بهره از پول یک امرى است بسیار خلاف انصاف و خلاف انسانیت… بدترین انواع استثمار همین رباست… فرار از ربا هم صحیح نیست. یک راههایى گفته شده است، لکن آنها هم صحیح نیست بهره بردارى از این نقود و از پول به هیچ وجه در اسلام جایز نیست…)سخنرانى در جمع هیأت مؤسس بانک اسلامى زمان: 1 خرداد 1358/25 جمادى الثانى 1399.(
دشمن ما فقط محمدرضاخان نبود؛ هرکس که مسیرش مسیر اسلام نباشد دشمن ماست، با هر اسم مى خواهد باشد. هرکس جمهورى را بخواهد دشمن ماست، براى اینکه دشمن اسلام است. هرکس پهلوى جمهورى اسلامى «دمکراتیک» بگذارد این دشمن ماست، هرکس «جمهورى دمکراتیک» بگوید، این دشمن ماست، براى اینکه این اسلام را نمىخواهد. ما اسلام را مىخواهیم ... و این نوارى که من مى گویم، امروز، امشب- یا هر وقت که مىشود- باید در رادیو، بى یک کلمه این طرف و آن طرف، اگر یک حرف، اهل روزنامه یا رادیو اینور و آنور بکنند من خراب مىکنم آن روزنامه را، براى اینکه برخلاف مسیر ملت است؛ آزادى نیست، توطئه است... اللهُمَّ قَد بَلَّغتُ، من رساندم به شما ملت مطلب را، گفتم به شما؛ و باید هم گفته بشود. من مسائلى که مىدانم و مىفهمم وظیفهام این است که بگویم، و گفتم( سخنرانى در جمع دانشجویان اهواز زمان: 2 خرداد 1358/26 جمادى الثانى 1399.)
اصل بهره از پول یک امرى است بسیار خلاف انصاف و خلاف انسانیت… بدترین انواع استثمار همین رباست… فرار از ربا هم صحیح نیست. یک راههایى گفته شده است، لکن آنها هم صحیح نیست بهره بردارى از این نقود و از پول به هیچ وجه در اسلام جایز نیست…)سخنرانى در جمع هیأت مؤسس بانک اسلامى زمان: 1 خرداد 1358/25 جمادى الثانى 1399.(
در عالم هیچ موجودى به پایه انسان نمىرسد؛ و هیچ شغلى به پایه انسان سازى نمىرسد … کانَّه فرهنگ سایهاى است از نبوت؛ و فرهنگیها سایهاى هستند از نبى. این سایه باید عمل کند به آنطورى که ذى ظل عمل کرد...آنکه مادى است دنبال این است که اینکه دست من آمد چى هست؛ کار به این ندارد که از کجاست. آن کس که متعهد است دنبال این است که از کجا آمد. آیا از طریق حلال آمد؟ آیا از مال مردم دارند به این مىدهند؟ مال دزدى است اینکه دارد به او مى دهد؟ مال حلال است که دارد به او مىدهد؟ این دو طایفه با هم فرق مىکنند. آنى که مى تواند حفظ منافع یک کشورى را بکند این هست که «از کجا آمد»، نه آنى که «چى هست». آنکه مىبیند، ) … سخنرانى در جمع فرهنگیان اصفهان زمان: 1 خرداد 1358/25 جمادى الثانى 1399.(
بچهها آن علاقهاى که به مادر دارند به هیچ کس ندارند. آن چیزى که از دهان مادر و از زبان مادر مىشنوند در قلبشان ثابت مىماند. در جاهاى دیگر به اینطور ثبوت ندارد؛ نقش نمىبندد... و اگر در دامن شما نگذاشتند بچه هایتان بمانند؛ شما را کشاندند به ادارات؛ بچه هایتان را به جاهایى که بچه نگهدارى مىکنند، بچهها را از خود که جدا کردید، این عقده در او پیدا خواهد شد. بچهاى که تحت تربیت مادر نباشد، محبت مادر را نچشد، عقده پیدا خواهد کرد. این عقدهها منشأ همه مفاسد است... تمام مفاسدى که براى یک مملکت پیدا مىشود، یا اکثر مفاسد، از این عقدهها پیدا مىشود. کوشش کردند به اینکه این مسئله را ... عملىاش کنند. بچههاى لطیف و ظریف را از دامن محبت مادر جدا کنند و در یک جایى تربیت کنند. تربیتهایى که خودشان مىخواهند. اینکه خانمها را بازى مىدهند مىگویند که خیر، چرا ما بنشینیم تو خانه تربیت بچه بکنیم، ما هم باید برویم در جامعه وارد بشویم، ما هم برویم در چه بشویم... مادر و مادر بودن و اولاد تربیت کردن بزرگترین خدمتى است که انسان به انسان مىکند. این را کوچکش کردند. این را منحطش کردند. این خیانت را به جامعه ما کردند. مادر بودن را در نظر مادرها منحط کردند. در صورتى که اشرف کارها در عالم مادربودن است و تربیت اولاد. همه منافع کشور ما از دامن شما مادرها تأمین مىشود. و اینها نمىخواستند بشود. بعد هم که بچهها را از دامن شما بردند، که نمىخواستند باشد در دامن شما، [بردند به] آنجایى که بچهها را تربیت مىکنند. از آنجا به مدرسهها بردند. مدرسهها را هم طورى کردند که اینها را در آنجا هم فاسد کنند. بالاتر هم که بردند بالاتر هم وضع را جورى کردند که فضایل انسانى در آن نباشد ... (سخنرانى در جمع پرسنل مخابرات زمان: 2 خرداد 1358/26 جمادى الثانى 1399.)
همه گفتیم جمهورى اسلامى، باید همین معنا را حفظ کنیم و در خلال این معنا یک توجه خاصى همه ملت ایران به جمعیتهایى که در شرف تشکیل هستند، یا تشکیل شدند و دارند تشکیلات خودشان را بیشتر مىکنند، یک توجهى به اینها بکنیم ببینیم که اینها مسیرشان مسیر ملت است یا مسیرشان با ملت فرق دارد. علامت اینکه مسیر همان مسیر ملت باشد این است که در صحبتهایى که مىکنند، در مقالاتى که مىنویسند، در میتینگهایى که مىدهند، همان طورى که ملت هر جا با هم مجتمع بشود و هر جا میتینگ بخواهد بدهد و هر وقت قلم دست نویسندگان ملت مىافتد- ملى افتد، اینها همه فریاد مى زنند و مىنویسند «جمهورى اسلامى»، اگر این جمعیتهایى که حالا در شرف تکوین است یا تکوین شده است و دارند تقویت مىکنند خودشان را، و مردم را از اطراف جذب مىکنند، اگر اینها هم همین مطلب را بگویند جمهورى اسلامى، مضایقهاى نیست از اینکه اینها ... هر کدام یک اجتماعى داشته باشند؛ ملت هم با آنها، آنها هم با ملتند. اما اگر دیدید که در حرفهایشان از خدا خبرى نیست، از اسلام هم خبرى نیست، هیچ به جمهورى اسلام فکر نمىکنند، هیچ دمى نمىزنند از جمهورى اسلامى، از آنکه ملت همه با هم رأى دادند به اتفاق کلمه که ما جمهورى اسلامى مىخواهیم، اگر شما دیدید که این جمعیتهایى که الآن مشغول فعالیت هستند، جمهورى که مىگویند، یا «جمهورى» مىگویند یا «جمهورى دمکراتیک» مىگویند یا «جمهورى دمکراتیک اسلامى»، اگر اینها جمهورى گفتند، این همان معنایى است که دشمنهاى ما مىخواهند، دشمنهاى ما از جمهورى نمىترسند، از اسلام مىترسند. از جمهورى صدمه ندیدند، از اسلام صدمه دیدند. آنکه تودهنى به آنها زد جمهورى نبود، جمهورى دمکراتیک هم نبود، جمهورى دمکراتیک اسلامى هم نبود؛ جمهورى اسلامى بود. علامت اینکه شما بفهمید که مسیر این جمعیت- هر که مىخواهد باشد- اگر چنانچه جمعیتى باشد که در پیشانى او از نماز خواندن پینه بسته- نظیر «خوارج» که پینه بسته بود پیشانىشان از شدت طول سجده لکن حق را کشتند- اگر اشخاصى باشند که صد در صد ملى به خیال شما یا به خیال خودشان هستند، اگر اشخاصى باشند که دم از آزادى مىزنند، دم از استقلال مى زنند لکن در نوشته هاشان از خدا خبرى نیست، از اسلام خبرى نیست، از جمهورى اسلامى خبرى نیست، اینها همان طورى که شیطان از بسم اللَّه مىترسد اینها از اسلام مى ترسند! علامت اینکه شما بشناسید اشخاصى که از مسیر شما خارج است، از مسیر این ملتى که خونش را داد در راه اسلام، اینهایى که خون دادند، جوانهاى ما که به خیابان ریختند، بانوان ما که به خیابان ریختند، و تظاهر کردند و با مشت گره کرده این دشمن بزرگ را از بین بردند، باید دید که اینها اشخاصى بودند که دمکراتیک بودند؟ مذاقشان و مسلکشان دمکراتیک بود؟ اینها جمهورى مىخواستند مثل جمهورى که شوروى مى خواهد؟ شوروى هم جمهورى است مثل جمهورى که سایر ممالک دشمن ما مى خواهد؛ امریکا هم جمهورى است. ملت ما که خون خودش را ریخت و فریاد کرد «اللَّه اکبر» و فریاد کرد «جمهورى اسلامى»، اسلام اینها را وادار کرد به یک همچو جانبازى و خونریزى و فدایى دادن یا آن معنایى که شوروىها مىخواهند؟ یا آن معنایى که امریکایىها مىخواهند؟ یا آن معنایى که اسرائیل مىخواهد؟ آنها هم جمهورىاند. اینهایى که مىگویند جمهورى، «اسلامى» را دنبال آن نمىگذارند- و فقط این دو کلمه، که من از اول فریاد زدم که ما همین دو کلمه را مىخواهیم: «جمهورى اسلامى»- اگر دیدید یک کلمهاى اضافه شد، بدانید مسیرشان با شما مختلف است. اگر کلمه اسلام پهلویش گذاشتند مىخواهند شما را بازى بدهند. اگر دیدید که یک کلمه از آن افتاد و گفتند جمهورى، بدانید مسیرشان با شما مختلف است... این خونها ریخته شده است نه براى اینکه رژیم از بین برود، براى اینکه اسلام تحقق پیدا کند ... دشمن ما فقط محمدرضاخان نبود؛ هرکس که مسیرش مسیر اسلام نباشد دشمن ماست، با هر اسم مى خواهد باشد. هرکس جمهورى را بخواهد دشمن ماست، براى اینکه دشمن اسلام است. هرکس پهلوى جمهورى اسلامى «دمکراتیک» بگذارد این دشمن ماست، هرکس «جمهورى دمکراتیک» بگوید، این دشمن ماست، براى اینکه این اسلام را نمىخواهد. ما اسلام را مىخواهیم ... شما جوانان ما که از راه دور آمدید، زحمت کشیدید و آمدید، شما آمدید یک نفر آدمى که دمکراتى است ببینید؟! یک نفر آدمى که مایل به شوروى است ببینید؟! یک نفر آدمى که امریکایى است ببینید؟! انگلیسى است ببینید؟! یا آمدید یک نفر آدم مسلمان ببینید؟ یک نفرى که دعوت به اسلام مىکند ببینید؟ این همه زحمت کشیدید که یک نفر روسى را ببینید؟! یک نفر انگلیسى را ببینید؟! یک نفر آلمانى را ببینید؟! شما که براى این جهت نیامدید؛ شما آمدید پیش یک نفرى که با شما همدرد است، همه اسلام را مىخواهیم، همان که شما مىخواهید، مىخواهد ... مسیر ما مسیر نفت نیست؛ نفت پیش ما مطرح نیست. ملى کردن نفت پیش ما مطرح نیست. این اشتباه است. ما اسلام را مىخواهیم اسلام که آمد نفت هم مال خودمان مىشود. مقصد ما اسلام است. مقصد ما نفت نیست تا اگر یک نفر نفت را ملى کرده، اسلام را کنار بگذاریم براى او سینه بزنیم...
دشمن خودتان را بشناسید؛ من حالا دارم معرفى مىکنم. و این نوارى که من مى گویم، امروز، امشب- یا هر وقت که مىشود- باید در رادیو، بى یک کلمه این طرف و آن طرف، اگر یک حرف اهل روزنامه یا رادیو اینور و آنور بکنند من خراب مىکنم آن روزنامه را، براى اینکه برخلاف مسیر ملت است؛ آزادى نیست، توطئه است... اللهُمَّ قَد بَلَّغتُ، من رساندم به شما ملت مطلب را، گفتم به شما؛ و باید هم گفته بشود. من مسائلى که مىدانم و مىفهمم وظیفهام این است که بگویم، و گفتم … این برنامه قلیل المدت شماست که، کوتاه مدت شماست که باید با تمام اینها مبارزه کنید... و برنامه طویل المدت براى شما جوانها، براى شما خانمها، براى همه، این است که اگر شماها یک انسان مذهبى باشید مقاصد اسلامى را پیش مىبرید ... برنامه طویل المدت ملت ما، برنامه دراز مدت ملت ما این است که بچههاى خودشان را، اینهایى که در تحت تربیت آنهاست، معلمهاى ما، مادرهاى بچههاى ما، پدرهاى بچههاى ما، معلمهاى بچههاى ما، استادهاى بچههاى ما، نویسندگان براى بچههاى ما، گویندگان براى بچههاى ما، اینها معنویات را به این ملت بفهمانند؛ آشنا کنند آنها را با معنویات ... بعد هم که ان شاء اللَّه مىخواهید وکلا تعیین بکنید، .... اگر وکیلى باشد که اینجایش پینه بسته از شدت سجده ولیکن جمهورى اسلامى را نمىخواهد، این به درد شما نمىخورد ( سخنرانى در جمع دانشجویان اهواز زمان: 2 خرداد 1358/26 جمادى الثانى 1399.)